مترجم: محمدعلی آصفی پور
منبع: راسخون

مقدمه

در سال 476 میلادی، امپراتوری روم به پایان رسید و طول هزار سال بعد از آن قرون وسطی نامیده شد. زندگی در اروپا در قرون وسطی بسیار سخت بود. فقط چند نفر می توانستند بخوانند و بنویسند. تنها امید مردم دین آنها بود. بسیاری از مردم مسیحی شدند و امیدوار بودند که زندگی در بهشت بهتر از زندگی در زمین باشد. قرون وسطی در پایان قرن 15 به پایان رسید. بسیاری از تغییرات آغاز شد. عصر جدید در تاریخ اروپا "رنسانس" نامیده می شود.

حمله قبایل به اروپا

در شمال امپراتوری روم، افرادی وجود داشتند که زبان آنها مانند آلمانی امروز بود. آنها قبایل ژرمنی نامیده می شدند. در قرن پنجم این قبایل ژرمن، امپراتوری روم را از بین بردند. گوتهای شرقی از روسیه و اوکراین آمدند. آنها اکثر ایتالیا، یونان و بالکان غربی را فتح کردند. فرانکها فرانسه امروز را گرفتند و ساکنان مناطق ساحلی انگلستان را فتح کردند. اسلام در ابتدای قرن هفدهم به یک دین مهم تبدیل شد. حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام بود. او نخستین دولت اسلامی در خاورمیانه را تاسیس نمود. هون ها از آسیای مرکزی بودند. آنها امپراتوری چین را در حدود 200 قبل از میلاد تحت تاخت و تاز خود قرار دادند و امپراتور چین مجبور به ایجاد یک دیوار بزرگ برای دور نگه داشتن آنها شد. در حدود 400 میلادی آتیلا رهبر هونها شد. آنها به اروپا آمدند و قبایل دیگر را مجبور به حرکت به سمت غرب کردند.
هونها همه چیز را که بر سر راه آنها بود، نابود کردند. آنها هیچ علاقه ای به سرزمینهای تصرفی نداشتند - آنها فقط روستاها را غارت میکردند و آتش میزدند. هنگامی که آتیلا درگذشت، هونها یک رهبر قوی نداشتند. در سال های بعد، گت ها و سایر قبایل ژرمن آنها را شکست دادند.
هونها در نبرد

ظهور اسلام

اسلام در ابتدای قرن هفدهم به یک دین مهم تبدیل شد. حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام بود. او نخستین دولت اسلامی در خاورمیانه را تاسیس نمود.
بین 700 تا 1000 میلادی اسلام به بسیاری از مناطق شمال آفریقا گسترش یافت و حتی به سمت اسپانیا در غرب و هند و چین در شرق گسترش یافت.

فرانک ها و شارلمان

فرانکها یک قبیله ژرمنی در غرب اروپا بودند که شروع به تسخیر قبایل دیگر کردند. یکی از بزرگترین پادشاهان آنها شارلمان یا چارلز کبیر بود. وقتی او پادشاه شد، فرانکها به اسپانیا و اروپای مرکزی حمله کردند. هدف او جمع آوری تمام قبایل ژرمن تحت سلطه یک حکومت مسیحی بود.
در روز کریسمس 800، پاپ تاج امپراتوری امپراتوری روم مقدس را بر سر چارلز کبیر گذاشت. شارلمان قصد داشت تا امپراطوری روم را در مرکز و غرب اروپا گسترش دهد.

وایکینگ ها

وایکینگها جنگجویان درنده خویی بودند که میخواستند امپراطوری شارلمانی را تسخیر کنند. آنها از نروژ، سوئد و دانمارک آمده بودند، کشورهایی که ما اکنون اسکاندیناوی می نامیم.
وایکینگ ها ملوان بودند و در ساخت کشتی ماهر بودند. یک کشتی وایکینگ میتوانست بسیار سریع حرکت کند و میتوانست حدود 100 نفر را در خود جا دهد. این کشتی ها بسیار محکم و قدرتمند بودند و خیلی عمیق نبودند، به طوری که می توانستند در رودخانه ها نیز سفر کنند. وایکینگها بدون هشدار به سرزمین های نزدیک دریا حمله میکردند. آنها از قایق هایشان بیرون میآمدند، روستاها را تاراج میکردند و هر چقدر که قادر به حمل بودند با خود بر میداشتند. سپس به سرعت محل را ترک کرده و به محل دیگری پارو میزدند.
تا قرن دهم، وایکینگ ها بخش هایی از بریتانیا، فرانسه و روسیه را کنترل میکردند و حتی به مصر رفتند. دیگر وایکینگها به طرف غرب کشتی راندند و آیلند و گرینلند را کشف کردند. یک ملوان وایکینگ، لِیف اریکسون، حتی به شمال امریکا رفت. در آنجا او یک روستا را در نیوفاندلند امروز تاسیس کرد و آن را "وینلند" نامید زیرا آنقدر گرم بود که می شد انگور را در آنجا رشد داد.
برج لندن توسط نورمنها ساخته شد

نورمن‌ها

یک گروه از وایکینگها در نرماندی، بخشی از شمال غرب فرانسه مستقر شدند. آنها فرانسوی صحبت میکردند و مسیحی شدند، اما هنوز هم ماجراجویی را دوست داشتند. ویلیام فاتح یک پادشاه قدرتمند نورمن بود که در سال 1066 به بریتانیا حمله کرد. برای 300 سال بعد از آن، انگلستان تحت حکمروایی پادشاهانی بود که انگلیسی صحبت نمی‌کردند.
انگلیسی ها از نورمن ها متنفر بودند و دو کشور برای قرن های بعدی دشمن شدند. ویلیام بسیاری از قلعه ها و ساختمان ها را ساخت و برای پرداخت هزینه‌ پروژه های خود از مردم انگلیس مالیات میگرفت. نورمن ها بسیاری از کلمات فرانسوی را به انگلستان آوردند. آنها همچنین کنترل زمین های لردهای انگلیسی را به دست آورند و برج لندن را ساختند.

جنگ های صلیبی

جنگ های صلیبی جنگ هایی بود که در آنها مسیحیان علیه مسلمانان جنگیدند. ترک ها و دیگر مسلمانان در قرن 11 کنترل اورشلیم و سرزمین مقدس را در دست داشتند. مسلمانان ممنوع کردند که مسیحیان برای عبادت به اورشلیم بیایند.
در سال 1095، پاپ اوربون، بسیاری از سربازان و شوالیه ها را جمع کرد و آنها را به اورشلیم فرستاد تا شهر را از دست مسلمانان درآورند. فرانسوی ها، آلمانی ها و ایتالیایی ها اولین مسیحیان اروپایی بودند که به جنگ های صلیبی پیوستند. کلمه "جنگ صلیبی" به معنای "جنگ صلیب" بود. زائران همچنین به اورشلیم میرفتند تا در آنجا زیارت کنند.
در طول اولین جنگ صلیبی، بسیاری از شوالیه ها از گرسنگی، تشنگی و بیماری رنج می بردند. وقتی آنها به اورشلیم رسیدند، هر کسی را که می توانستند پیدا کنند میکشتند. مرگ سیاه احتمالا در چین آغاز شد، جایی که حدود 35 میلیون نفر به خاطر آن کشته شدند. وقتی که ملوانان به آسیا رفتند، موش ها با آنها برگشتند. ککها خون خون آنها را مکیدند و این بیماری را به اغلب نقاط اروپا گسترش دادند. بعضی از شوالیه ها سربازان پیاده را همراه خود میبردند. سربازان در حمل وسایل کمک میکردند و این که کارهای شوالیه‌ها انجام شود. هنگامی که سربازان به اورشلیم رسیدند، سعی کردند با استفاده از سلاح های بزرگ، به نام منجنیق سنگ انداز، وارد شهر شوند. آنها سنگ اندازهای بزرگی بودند که سنگهای بزرگ و چیزهای دیگر را روی دیوارهای بزرگ پرتاب میکردند. شوالیه های دیگر سعی داشتند تونل هایی را حفر کنند و سپس آتش به دیوارها میانداختند. وقتی شوالیه ها به داخل شهر می آمدند، هر کسی را میدیدند میکشتند.
جنگهای صلیبی واقعا برای مسیحیان اروپایی دستاورد زیادی نداشت. سربازان و شوالیه ها چند سالی سرزمین مقدس را میگرفتند اما بعدا دوباره مسلمانان آن جا را از چنگ آنها خارج میکردند. اما جنگهای صلیبی برای اروپا مهم بود. بسیاری از قلعه ها ساخته شد و دستورات دینی جدید وضع شد.

ژاندارک

ژاندارک یکی از معروف ترین زنان فرانسه بود. او لقب مقدس گرفت و همچنین "دوشیزه اورلئان" نامیده شد.
او از یک خانواده بسیار فقیر آمد. هنگامی که ژاندارک 13 ساله بود، معتقد بود که صدای خدا را میشنید. گاهی اوقات نیز رؤیتهایی را از آسمان داشت. هنگامی که بریتانیا در جنگ صد ساله نزدیک بود اورلئان را تصرف کند، این صداها او به وی گفتند که به چارلز هفتم، که بعدها به پادشاه فرانسه تبدیل شد، کمک کند. چارلز در نبرد اورلئان به او سربازانی را داد که با کمک آنها ژاندارک توانست فاتح نبرد با انگلیس شود.
پس از اینکه چارلز پادشاه شد، ژاندارک به مبارزه علیه انگلیس به طور شخصی ادامه داد. اما چارلز خواستار برقراری صلح با پادشاه انگلیس شد. وقتی انگلیس او را دستگیر کرد، او را به پادشاه فرانسه تحویل دادند. او به چوبه مرگ بسته و سوزانده شد، چرا که چارلز و حامیان او فکر میکردند که او یک جادوگر است.
سربازان مسیحی اورشلیم را می گیرند

مرگ سیاه

تقریبا نیمی از مردم اروپای غربی از یک بیماری بزرگ که "مرگ سیاه" نامیده می شد، درگذشتند. این بیماری نام خود را از این واقعیت بدست آورد که پوست بیماران تبدیل تیره و خاکستری میشد.
مرگ سیاه احتمالا در چین آغاز شد، جایی که حدود 35 میلیون نفر به خاطر آن کشته شدند. وقتی که ملوانان به آسیا رفتند، موش ها با آنها برگشتند. ککها خون خون آنها را مکیدند و این بیماری را به اغلب نقاط اروپا گسترش دادند.
در وسط قرن شانزدهم، کشتی های تجاری از آسیا برگشتند و بسیاری از ملوان ها از طاعون در حال مرگ بودند. در عرض چند روز، آن را به تمام شهرهای بزرگ و حومه شهر گسترش دادند.
مرگ خیلی سریع میآمد. اولین علائم درد در ستها و پاها بود و بسیاری از مردم خون بالا میآوردند. صورت اغلب آنها متورم میشد و رنگ پوست تیره میگردید. اکثر قربانیان درد وحشتناکی داشتند. بسیاری از مردم در عرض 24 ساعت بعد از مبتلا شدن به این بیماری جان خود را از دست میدادند.
این بیماری می توانست به سرعت گسترش یابد؛ چرا که در آن روز دارو کافی نبود و مردم اغلب گوشت فاسد میخوردند.
مردم قرون وسطی فکر میکردند که "مرگ سیاه" نشانه ای از مجازات خداست. امروز ما این بیماری را درمان می کنیم اما هنوز در کشورهای بسیار فقیر جهان سوم این بیماری رخ می‌دهد.